بسم الله الرحمن الرحیم
سبزیم که در مسیر باران هستیم ؛ موجیم که در یاد بهاران هستیم
کوهیم که از داغی دلشوره ما ؛ یک لرزه ی افتاده به دوران هستیم

۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

اوج نفهمیدن

بحثی پیش آمد با یکی از قهرمانان بسیجی! ابتدا سخن آن قهرمان را مىخوانید بعد هم جواب من به او:
====
نماز جمعه 26 تیر در حال برگزار شدن بود. عده ای که تا به حال نه نماز جمعه دیده بودند و نه حتی می دانستند که خوردنی است یا پوشیدنی و با نیتی که کاملا روشن بود نیز آمده بودند.
.البته این آمدن آنها ، فقط به خاطر توصیه های حکیمانه رادیو بی بی سی و رادیو فردای عزیز که می دانیم چقدر خیر و صلاح ایران را می خواهند بود
شعارها و فحش دادن ها و اخلال کردن ها و خلاصه جو را متشنج کردن برای تحریک فضای امن نماز جمعه لحظه ای قطع نمی شد.
به هر صورت خطبه ها تمام شد و فعالیتهایشان اثری نکرد. نماز بر پا شد و در آخر که شعار و هیاهو نتیجه ای نداد سنگ پرانی و فحشهای غلیظ تر از قبل ادامه یافت تا طبق برنامه تنظیم شده از قبل باز بهانه ای به دست اربابان امریکایی داده شود تا بگویند بله در ایران خشونت هست و دموکراسی نیست و آی یکی بیاد به داد مردم ایران برسه.
همانهایی که مردم بدبخت و مستضعف دنیا رو تا گردن زیر غرقاب خون بردن.
و حالا اگه کسی بخواد فضایی که 200،300 نفر متشنج کردن به نفع صدها هزار نفر دیگه ای که اونجا هستند آروم کنه ، قاتل و جانی و خشنه.
اگه همون وضعیت که نه , وضعیت خیلی آرومتری در یکی از همین کشور هایی که برای آزادی یقه پاره می کنند و شب و روز برای بر احقاق حقوق بشر در عراق و افغانستان و پاکستان و کشورهای آفریقایی وکشورهای خودشون بی قراری می کنند اتفاق می افتاد خدا می دونه چی به سر اونا می آوردن . نمونه هاش خیلی زیاده.
در ایران صدها نمازجمعه خونده شده .کی دشمن برای برپا شدن یکی شون مردم رو دعوت کرده ؟؟؟
بابا شما دیگه کی هستید!!! آمریکایی ها و اسرائیلی ها هم قبول کردن که انتخابات ایران شفاف و سالمه
در ضمن مردم آمریکایی های واقعی رو توی هشت سال حکومت دوم خردادی ها شناختند.
بحث این نیست که ما با آمریکایی ها حرف بزنیم یا نه
بحث اینه که این گفتگو از موضع ذلت باشه یا از موضع عزت.
=====
واقعا آدم حرفهایت را که مىخواند، به اوج نفهمیدن شما پی مىبرد. اصلا انگار قرار نیست فهیمدنی در کار باشد. یکسری حرفهایی را که برایت گفته اند، مثل طوطی تکرار مىکنی. اینجا که روزنامه کیهان نیست یک آدم مزدوری چهارتا حرف پشت سر هم کند تا حقوقش را بگیرد. اگر مىخواهی حرف بزنی، عاقلانه حرف بزن. اولین شرط مباحثه هم (فارغ از اینکه چه کسی نهایتا پیروز بحث مىشود) این است که به اقتضائات بحث پایبند باشی. تکرار کردن حرف های بىسروته که هیچ ربطی هم به بحث ندارد، فقط خسته کردن خودت و من است. به جایی هم نخواهد رسید. پس دیگر یه این ایمیل جواب نده؛ اگر مىخواهی همین طور پیش بروی.
اما برای اینکه پیش خودت شرمنده نباشی، عذاب وجدان نگیری، بد نیست به واقعیات هم توجه کنی.
روز 26 تیر، آیا چندصدهزار نفر طرفدار نظام بودند و فقط 300نفر مخالف بودند؟ فکر نمىکنی برعکس این باشد؟ تو اصلا آنجا بودی؟ اطلاعاتت را معمولا از کدام حاجی و مداح مىگیری؟
بد نیست اقلا الان بدانی (چرا که همه مردم مىدانند، انگار فقط تو نمىدانی) آن روز تنها کسانی طرفدار رهبر معظم بودند که پیراهن های آبی روشن پوشیده بودند، صف های جلوی نماز را در محوطه زمین چمن دانشگاه پر کرده بودند، هماهنگ با هم بودند، و قرار بود شعار "خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست" را هر وقت که لازم شد و بهشان علامت دادند، داد بکشند. اینها که اتفاقا جمعیتی در همان حدود 500نفر بودند، از حدود ساعت دو نیمه شب در مسجد امام حسین در میدان امام حسین تهران جمع شده بودند و برای کارهایی که قرار بود انجام دهند، کاملا توجیه شده بودند.
اما جمعیت بسیار زیاد آن روز، همان کسانی بودند که به آنها سبز گفته مىشود. بسیاری بودند که برای اولین بار به نماز جمعه مىآمدند. بسیاری بودند که اصلا تا کنون نماز نخوانده بودند. اما تو بگو، آیا اینها نقطه ضعف است یا یک امتیاز؟
نهضتی که جوانان نماز نخوانده را ، برای پیگیری اهداف فکری شان به نماز جمعه مىآورد، آنها را سر صف مىنشاند، به آنها یاد مىدهد برای رسیدن به آرمان، باید به دین چنگ زد، آنها را از سر ماهواره و شو و بیخودی و هرزگی، مىآورد سر مبارزه سیاسی برای آزاد کردن میهن و سرزمین شان، به آنها یاد مىدهد که بس است بیخودی و رخوت، بلند شوید و با تمسک به دینی که متعلق به شماست، و دیگران آن را سرقت کرده اند، کشورتان را آباد کنید و البته آزاد؛ آیا این ها زیبایی است یا نقطه ضعف؟
روز 26 تیر، هیچ کس آشوب به پا نکرد. هیچ کس سنگ پرتاب نکرد. تو اصلا تهران هستی که این قدر قاطی حرف مىزنی؟.. حتی نیروهای پلیس ویژه که انگار اصلا آدم نیستند و مست مست حمله مىکنند؛ به مردم نشسته در صف نماز در قبل از خواندن نماز حمله کردند. با موتور مىآمدند روی مردم... و به تعبیر فرمانده پلیس تهران که همین هفته اخیر فرمایش فرمودند: پلیس ویژه نگاه نمىکند طرف مقابلش کی هست!
کسانی اند که برای وحشیگری تربیت شده اند... و اصلا نمىفهمند این که دارند مىزنند، یک خانم محجبه است، یک بچه است، پیرزن است... کم مانده بود به فرمانده شان هم که آن گوشه ایستاده بود حمله کنند!!!
بسیجی ها هم که خیال کرده اند هر که سبز است، دشمن رهبرشان است، و حق دارند هر بلایی مىخواهند سرش بیاورند... بزننند... پاره کنند... چاقو بزنند... بازداشت کنند... تحقیر کنند... تجاوز کنند... و بسیار از این کارها کرده اند... راستی خود تو از این کارها کرده ای؟ از شهرستان اعزام نشده ای به تهران برای حمایت از مقام عظمی ولایت؟
گاهی هم مىگویی مردم دوم خردادی ها را خوب شناختند. راستی تو اصلا چند سالت است؟ نمی خواهم تحقیرت کنم. اما خودت بد نیست خودت را یک کمی تحقیر کنی، که خیال نکنی مىتوانی بپری وسط، و داد وبیداد کنی، همه هم برایت کف مىزنند... حرف هایت عزیزجان، خیلی مسخره است...
الان اصلا بحث دوم خردادی ها نیست. موسوی هم هیچ وقت دوم خردادی نبود. در تمام دوران دولت اصلاحات هم با آنها تقریبا قهر بود. تو همان قدر ناشی هستی، که رووسای سپاهی ات که رفته اند تمام دوم خردادی ها را بازداشت کرده اند و دو سه ماهی است زیر شکنجه گرفته اند. خیال کرده اند مردم بخاطر این چند نفر دوم خردادی این کار ها را کردند. در حالی که مردم اصلا به دوم خردادی ها فکر هم نمىکردند. مردم موسوی و مقاومت موسوی و تقلب آشکاری که با وجودشان لمس کردند، برایشان مهم بود. همان موسوی و همان مقاومت او، که در خاتمی یافت نشد. همین موسوی که رهبر حاضر نشد رای عظیم او را بپذیزد و فرمان کودتا داد. اما خاتمی را پذیرفت و هشت سال هم از او حمایت جدی کرد. چرا که خاتمی ضعیف و حرف گوش کن بود. و موسوی شخصیتی به شدت قوی و مستقل دارد. و این است که ما حاضریم برای موسوی جان هم بدهیم. چرا که در برابر این فرعون ایستاده است. و مىایستد. حتی اگر کشته شود. شایسته نیست ما برای چنین رهبر نهضتی، جان دهیم؟
در جایی گفته ای: "بابا، آمریکا و اسرائیل هم پذیرفته اند که انتخابات شفاف و سالم بوده...!!" عزیزجان، فکر نمىکنی این حرف تو، اعترافی باشد بر اسرائیلی بودن و آمریکایی بودن رهبرت؟ چرا این قدر واضح خودت و خودتان را خراب مىکنی؟
کاملا مشخص است و بارها در چهار سال دولت نهم همه مىگفتیم که احمدىنژاد در زیر این شعار های مثلا انقلابی اش، انسانی به شدت وابسته و خائن است. او بارها با آمریکا و اسرائیل مذاکرات و معاملاتی داشته است. اما مىآید برای انسان های احمق(با عرض معذرت مثل تو) خودش را مبارز و انقلابی نشان مىدهد. کثیف ترین کارش را هم خود موسوی در مناظره معروف افشا کرد. احمدىنژاد در حوالی انتخابات به اوباما پیام داده بود: بیایید تا ایران مشغول انتخابات است، ما مذاکره پنهانی انجام دهیم!!
خیانت از این واضح تر؟ به مسخره گرفتن انتخابات از این واضح تر؟ آماده بودن برای کودتا از این واضح تر؟ انگار احمدىنژاد کاملا مطمئن بود انتخابات، فرمایشی است و قرار است 24 میلیون رای برایش اعلام شود. و دوست داشت در زیر این انتخابات فرمایشی، بحث رفاقت و نوکری اش را با آمریکا به جای خوبی برساند. و بعد هم آن را عنایات ویژه امام زمان به خودش و پیروزی ملت ایران اعلام کند!!
راستی تو هم که مىدانی و اعتراف مىکنی قرار است به زودی در نیویورک بین احمدىنژاد و اوباما اتفاقاتی بیافتد. پس چرا رسما نمىگویی که رهبرت و رییس جمهورت، آمریکایی و اسرائیلی هستند؟! اصلا بحث سر چی است؟ ما که خیلی با هم اتفاق نظر داریم...!
هر دو مىدانیم که این رهبر و این رییس جمهور خودخوانده، آمریکایی و اسرائیلی و وابسته و خائن هستند. فقط تو مىگویی وابستگی و خیانت اگر از عزت باشد، خوب است!! و من مىگویم مگر وابستگی و خیانت عزیزانه هم داریم؟!
خیانت و وابستگی همیشه ذلیلانه است. همچنان که کشتار مردم و شکنجه مردم هموطن، در نزد همه دنیا کاری ذلیلانه است... حالا هر چی رهبرت و رییس جمهورت بیاید و آنها را "در آوردن چشم فتنه" بنامد و خود را پیروز بخواند! باز هم آن ها ذلیل و بدبختند...
در جایی دیگر گفته ای نماز جمعه ای که بخاطر رادیو بىبىسی و رادیو فردا برقرار شود...
عزیزجان! مثل اینکه تو به کل تعطیلی!... رادیو و تلویزیون بىبىسی تقریبا یک هفته بعد از انتخابات با فشار دولت دوست و برادر انگلیس، تغییر مشی داد. و دیگر کاری به اوضاع ایران نداشت. رادیو فردا هم چندان شنونده ای ندارد و فقط رادیو است و تلویزیون ندارد. تا آنجا که من هم مىدانم فقط موزیک پخش مىکند با خبر های دو دقیقه ای. چیزی شبیه رادیو پیام خودمان. یعنی این رادیو توانسته چنان جمعیت سبزی را به نماز جمعه بیاورد؟... واقعا تعطیلی! این مزخرفات را در کلاس های سیاسی بسیج به شما مىگویند؟... بروید بزنید این مربی های تعطیلتان را که این طور شما را مسخره ی عالم کرده اند!!
من فکر نمیکنم تو تغییری کنی. حداقل در شرایط فعلی ات همین طور خواهی ماند. چرا که خدا فرموده بر دلهایتان قفل زده شده است. اما روزهای دوری را مىبینم که با دیدن واقعیاتی که برای تو قلب مىکردند، به کل به هم خواهی ریخت، و همه عقاید امروزت را کنار خواهی گذاشت. آن روز شاید به خدا هم کافر شوی در آن موج کافر شدنت به همه چیز...
آری شما، همین شمایی که اصلا قرآن را نمىشناسید. شمایی که فقط هیات مىشناسید و منصور ارضی و سعید حدادیان و عربده کشی های این لات های بیسواد و احمق را. قرآن کجا بود در منطق و زندگی شما بسیجی های اوباش منش؟
بدان اگر تعدادی از افراد سبز، نماز هم تاکنون نخوانده اند، اما بسیاری از سران سبز، اهل تدبر در قرآن هستند. اهل رعایت مستحبات و عبادات هستند. از هم مهمتر اهل بالاترین عبادت، که همانا تفکر باشد، هستند. و بیخود نیست که بعضی از شما این گونه به سبز حمله کرده اید: "نماز بدون ولایت قبول نیست! قرآن سر نیزه نکنید!"
بله ، این بار کسانی در جلوی شما ایستاده اند که مسلح به دین هستند. و شما چاره ای ندارید که بزنید به اوباش مسلکی و باتوم و فحش و تجاوز! چرا که این بار سلاح دین را از کف داده اید. چکار مىتوانید بکنید در برابر کسانی که نمادشان سبزی اهل بیت است. حرکاتشان تجمع آرام است. ابراز وجودشان نماز جمعه است. و شعار بزرگ شان، بلند کردن نام خدای یکتاست: الله اکبر!
بیخود نیست که شریعتمداری و روانبخش و مصباح، فکرشان را گذاشته اند روی هم و فرمایش کرده اند: این مسجد ضرار است!!
نهضت سبز، مسجد ضرار است! دقت کردی؟ پس مسجد است. پس بىدینی نیست. پس رادیو بىبىسی نیست. پس اسرائیل نیست. پس این شما هستید که پشت تان به اسرائیل گرم است. شمایی که منتظر دستان گرم اوباما هستید...
ما همه امیدمان به دین است. به قرآن است. و به خدایی است که همین نزدیکی است.
این بار دوم خرداد نیست که لهش کنید. این، صدای واقعی ملت ایران است. که پیروز خواهد شد. چرا که خدا همیشه پیروز است.
و ولایت خودکامگان تاریخ، فرعون ها و نمرودها و سیدعلی ها را جمع کرده و مىکند.
این خداست که فریاد مىکند:
و ما النصر الا من عند الله العزیز الحکیم!
خدای عزیز! خدای همیشه پیروز!
پس ای عزیز بسیجی بدان:
ما مرد جنگیم... بجنگ تا بجنگیم!
و تو اهل جنگ نیستی. که شما اهل آواز خوانی هیات رزمندگان اسلام هستید. اهل این هیات فاسد و مختلط که فقط برای چشم چرانی و لذت بردن به آن مىروید. تا اندکی به دختران جوان چادری و آرایش کرده و بسیجی نگاه کنید. تا قرار بگذارید. تا در گند و کثافت و صیغه غرق شوید. تا عضو بسیج شوید تا یک توصیه نامه استخدامی بگیرید. تا وام بدهند. تا سهمیه دانشگاه بگیرید. تا خدمت سربازی تان کم شود. تا باتوم بازی کنید. تا دختران مردم را در خیابات بازداشت کنید و آنها را در پایگاه های بسیج آزار دهید. و لذت ببرید و بخندید. تا اگر به کسی تجاوز هم کردید، کسی شما را تحت پیگرد قرار ندهد. تا از هفت آسمان آزاد باشید. تا بزنید. تا بکشید. تا بدرید. تا:
بــســیـــجـــی باشید!
شما مردم فاسدی هستید. توان جنگیدن ندارید.
پایان کار شما نزدیک است. این وعده خداست.
پس:
بجنگ تا بجنگیم!

تصویر روز

تصویر روز
آخرین شعار منوچهر