بسم الله الرحمن الرحیم
سبزیم که در مسیر باران هستیم ؛ موجیم که در یاد بهاران هستیم
کوهیم که از داغی دلشوره ما ؛ یک لرزه ی افتاده به دوران هستیم

۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

استشمام پیروزی!


دیروز مقام معظم رهبری، در نماز جمعه خودشان سعی کردند خیلی نرم حرف بزنند. گرچه در زیر این ظاهر نرم و گرم، تا توانستند خودشان را حقیقت محض نامیدند و مخالفانشان را به داغ و درفش تهدید کردند.
اینکه یک نفر خودش را حق مطلق بنامد و خود را با علی(ع) مقایسه کند؛ من فکر مىکنم دو علت دارد. همان دو علتی که احمدىنژاد هم به آن مبتلا است.
اول بیماری روانی داشتن او. او پیش خودش و در خیالات و هپروت خودش، خود را دارای مقامی والا مىپندارد. خود را جانشین اولیای الهی مىبیند. برای خود مقام الوهیت قائل مىشود. همانند احمدىنژاد که مدعی است رابطه خاصی بصورت مسقیم با امام زمان دارد! چنین افرادی بیمار روانی هستند که باید بجای آنکه فحش نثارشان کنیم، برای درمانشان بکوشیم. مقام معظم رهبری شاید یکی از آن قرص آبی ها و دو تا قرص زرد در روز بخورند، کلی حالشان بهتر شود!
دلیل دوم، اطرافیان چاپلوس و متملق است. کسانی اند که دور افراد در قدرت را مىگیرند و مرتبا هندوانه لای بغلشان مىگذارند. آن ها را بزرگ و بزرگتر مىنامند. و آنقدر حلقه دور این مقامات تنگ و تنگ تر مىشود، که آنها به جای دیگری دسترسی نمىدارند. و حرف های این افراد را باور مىکنند. چیزی شبیه بازجویی های اوین، که این قدر چند نفر محدود به بازداشتی فشار مىآورند که او توان درک حقیقت را از غیر آن از دست مىدهد. احمدىنژاد هم به همین بلا دچار است. او هم کسانی مانند مشایی ها، دور او را مىگیرند و مرتبا او را قهرمان انقلاب و کسی که هیچ کس مانند او مدیریت و صلابت نداشته، مىنامند. مگر احمدىنژاد چقدر قدرت دارد تا در برابر این همه تملق شبانه روزی مقاومت کند؟ کم کم باورش مىشود و این طور حرکات خنده دار در ملا عام از خودش در مىآورد. همین دو سه روز پیش بود رفته بود مراسمی در نیروی انتظامی اجرا کند. چنان راه مىرفت که من از خنده روده بر شدم! انگار موسولینی است آمده است برای هوادار فاشیستش در میدان رم سخنرانی کند! بابا، جلوی تو چند تا سرباز و جوانک نظامی ایستاده اند که مجبورشان کرده اند بایستند. این همه اهن و تلپ برای چیست؟ این قیافه های خنده دار چیست به خودت مىگیرى؟!!
اما در باب سخنرانی مقام معظم رهبری یک نکته هم نباید مغفول بماند. اگر یادمان باشد حضرت ایشان در 29خرداد فرموده بودند بار دیگری که من بیایم ، با این لحن حرف نخواهم زد. منظورشان این بود که الان خیلی مهربانم. دفعه بعد مىآیم پدر در مىآورم!!
گرچه آن مهربانی، بلافاصله به 30خرداد منتتهی شد و آن قصابی ها رخ داد. اما دیروز که حضرتشان سخنرانی فرمودند، خیلی نرم و گرم حرف مىزدند. دیگر خبری از آن منم منم کردن و اشتلم در کردن نبود.
ظاهرا حضرت مقام معظم رهبری هم فهمیده اند دوره این کارها گذشته است. گذشته زمانی که بشود با این قصابی های صد سال پیش، مردم را ترساند و اوضاع را اداره کرد. اندک اندک بوی رفتن به گوش نائب برحق امام زمان هم رسیده!!
×××
دیشب دم افطار احمد توکلی -نماینده مجلس- مهمان صداسیما در یک برنامه زنده بود. او حرف جالبی زد که فکر کنم خودش هم متوجه نشد چه گفت!
او بطور تلویحی و بلکه تصریحی به موسوی پیشنهاد سازش کرد. و در این گفتار، اشاره داشت به این که امام علی هم با عثمان سازش کردند. با اینکه حقی ازشان ضایع شده بود.
منظورش واضح بود. مىگفت با اینکه از شما حقی در انتخابات ضایع شده، شما هم بیایید با حکومت سازش کنید. چرا که تا شما سازش نکنید، اوضاع خطرناک خواهد بود.
ظاهرا همه حکومتیان فهمیده اند اوضاع خطرناک شده است. و با داغ و درفش سی خرداد، همه چیز تمام نشده، و ظاهرا چشم فتنه در که نیامده، هر روز کاملتر و رشیدتر و چشم نوازتر شده است!!

اما سخنی که احمد توکلی نفهمیده گفت، این بود که آشکارا موسوی را بچای علی(ع) گذاشت, و رهبر فرزانه اش را جای عثمان نشاند!!
ظاهرا دیگر کسی اعتقاد ندارد مقام عظمی ولایت، علی زمان هستند! بلکه ایشان را فقط یک حاکم آن هم در اندازه های عثمان مىدانند!!
یادمان باشد عثمان در میان خلفای راشدین، به فساد متهم بود. و از این باب به محبوبیت ابوبکر و عمر نیست. یعنی مقام معظم رهبری اگر باطل و ناحق هم به حساب مىآیند، نه در اندازه های عمر، که به عثمان با آن همه فساد و خاندان بازی و بىعرضگی هایش شبیه مىشوند!!
عثمانی که سرانجام با قیام عمومی از خلافت عزل شد، و در این میان کشته هم شد!!
وای! یعنی دیگر مقام معظم رهبری به این فلاکت افتاده اند؟
این خون نداها و زجر ترانه ها و دل سوخته محسن ها و جوانی سهراب هاست که با رهبرمان اینچنین کرده است...
روز قدس را دریابیم... بدانیم باید دو برابر 25 خرداد به خیابان بیاییم.
باور کنیم که دیکتاتور ها رفتنی هستند...
باور کنیم آنها ضعیف اند...
باور کنیم آنها بیشتر در ترس و رعب به سر مىبرند...
باور کنیم آنها آماده ی همه گونه عقب نشینی هستند...
فقط باید در میدان باشیم... عاقلانه باشیم... و دیکتاتور را عقب برانیم...
قدرت دست ماست...
دیکتاتورها کسی را ندارند... چند سرباز و گروهبان پلیس ویژه و چند بسیجی از هبات رزمندگان، چه کار مىتوانند برای آنها بکنند؟ چقدر مىتوانند؟ تا کجا مىتوانند؟
میلیونها ایرانی خشمگین اند... 25 خرداد تعداد ما را را نشان داد... روز قدس هم قدرتی دیگر خواهد آفرید...
باورتان نمىشود وقتی همین مقام معظم رهبری، با همه غرور و افاده اش، خواهد آمد و در تلویزیون گریه خواهد کرد، و به طرفداران خیالی اش خواهد گفت: دیگر تکلیف ما سازش است...
این روزها را هم خواهیم دید...
به خون به ناحق ریخته روز سرخ 30خرداد سوگند!

تصویر روز

تصویر روز
آخرین شعار منوچهر