باور كنيد اگر شما هم يكي از طرفداران تفكر انجمن حجتيه بوديد، از اينكه هر روز جمعه، از صداوسيما آوازهاي امامزماني پخش مىشد، كيف مىكرديد و احساس مىكرديد چه مملكت خوبي داريم كه اين همه اسم آقا در آن بلند است!
شما هم اوهوناوهون گريه مىكرديد. و براي آقا دل مىسوزانديد.
بعد هم به آسمان يكوري نگاه مىكرديد و ميگفتيد: آقاجان پس كي مىآيي؟ دلمان پكيد!
بعد هم از اينكه هنوز اين سبزهاي از خدا بىخبر را آدم نكردهاند، و دارند به آنها ترحم مىكنند و ريشهشان را نمىسوزانند، آه مىكشيديد!
بعد هم انگشت اشارهتان را به سمت بيت رهبري دراز مىكرديد و سلام مىداديد و ميگفتيد: آقا جان! تو يك اشاره كن تا كلاشينكوف بگيريم دستمان، تكيه بدهيم به ديوارهاي بيت، و هر كسي را كه جلو بيايد مثل برگ درخت زمين بريزيم!
بعد هم گوشيتان را برمىداشتيد زنگ مىزديد به حاجي كه: سلام سعيد جان! هيات كي است؟
بعد هم عصري، مىرفتيد هيات و از آنجا نصفه شب يك سر مىزديد به يكي از بازداشتگاههاي بسيج، چند تا دختر را كه تازه گرفته بودند، آدم مىكرديد!فلان فلان شدهها چقدر هم خوشگل بودند...