يك.
حوادث بعد از انتخابات را اكثرا به الگوگيري از روسيه نسبت مىدهند. سركوب وحشيانه، شدت عمل غيرقابل تصّور، استفاده از شكنجه ي جنسي و همه كارهايي كه سردار رادان را در ذهن زنده مىكند؛ چيزهايي روسي به نظر مىرسيد. انسان را ياد حركت روسها مىانداخت كه با مردم چچن آنكارها را كردند.
يادمان هست زماني كه ولاديمير پوتين به قدرت رسيد، روسيه در هرج و مرج و جرم و جنايت دستوپا مىزد. اما شدت عملي كه پوتين به كار برد، قدرت را به دولت روسيه بازگرداند. سوال اينجاست آيا او اين امنيت را با رعايت قانوني و حفظ حقوق انسانها حاكم كرد؟
پاسخ ساده است: نه! پوتين حكومت وحشتي برپا كرد كه فقط هدفش آوردن دوباره امنيت به روسيه بود. و كاملا مشخص است كه دستگاه امنيتي روسيه، چه فشار سنگيني به مردم روسيه وارد كرده است.
پس از آن هم اوضاع چچن، محل قدرتنمايي دستگاه امنيت شد. و مدتها بعد زماني كه چچنها چند عمليات چريكي در مسكو سامان دادند؛ همه فهميدند بسياري از بمبگذاران چچني، زن هستند! و آنها بخاطر تجاوزهاي فراواني كه نيروهاي امنيتي روسيه به زنان چچني كرده بودند؛ دست از جان شسته بودند و آماده شده اند تا با منفجر كردن خود در مسكو، از روسيه انتقام بگيرند.
دستگاه امنيت روسيه، با كشتن و شكنجه و تحقير و تجاوز جنسي، امنيت را دوباره در كشور برقرار كرد. اما آيا اين الگويي بوده براي كساني كه پس از انتخابات به فرمان صريح مقام معظم رهبري، زدند و كشتند و تحقير كردند و تجاوز كردند؟
جواب ما اين است: يك نگاه به الگوي عراق بيندازيد. آيا آمريكا امنيت را در عراق مگر با كشتن و تحقير و عمليات وحشيانه و دهها زندان ابوغريب –آن مركز تجاوز جنسي_ برقرار نكرد؟
سخن ما واضح است. اوضاع پس از انتخابات، نه به كمك روسيه، بلكه با هماهنگي و كمك كامل سازمان سياي آمريكا سامان يافت.
پس اين بار يادمان بماند به جاي شعار "مرگ بر روسيه" با تمام وجود فرياد بزنيم: مــــرگ بـــر آمـــريـــكا.
دو.
بر اثر سياست اوبامايي حال حاضر جهان، و فشاري كه او به دولت تندها در اسرائيل آورده است؛ قاضي گلدستون جنايات اسرائيل را در غزه به صورت گزارشي به سازمان ملل ارائه نمود. واضح است در دنيايي كه اوباما ميخواهد در آن از صلح و دموكراسي و كلآ ناز بودن! حرف بزند؛ جايي براي نتانياهو نيست. هرچند خود نتانياهو اين را نفهمد.
سوال اينجاست آيا در اين دنيا، جايي براي احمدينژاد هست؟
درخواست ما در سياست حال حاضر جهاني واضح است:
بايد گزارشگري بينالمللي به ايران اعزام شود و بصورت يك گزارش قضايي همه فجايع و جنايات پس از انتخابات در ايران، به سازمان ملل ارائه شود. و زمينه شود تا مجرميني كه خون مردم را در شيشه كردند، كساني كه خار و خاشاك هاي انساني را جارو كردند، كساني كه سر مردم را به طاق كوبيدند، و آنها كه شكم مردم را با چاقوي زنجان سفره كردند؛ به مجازات برسند.
اين خواست همه جهان است. و البته خواست مردم سبز ايران.
آري، اين يك خواسته واقعي است.
حوادث بعد از انتخابات را اكثرا به الگوگيري از روسيه نسبت مىدهند. سركوب وحشيانه، شدت عمل غيرقابل تصّور، استفاده از شكنجه ي جنسي و همه كارهايي كه سردار رادان را در ذهن زنده مىكند؛ چيزهايي روسي به نظر مىرسيد. انسان را ياد حركت روسها مىانداخت كه با مردم چچن آنكارها را كردند.
يادمان هست زماني كه ولاديمير پوتين به قدرت رسيد، روسيه در هرج و مرج و جرم و جنايت دستوپا مىزد. اما شدت عملي كه پوتين به كار برد، قدرت را به دولت روسيه بازگرداند. سوال اينجاست آيا او اين امنيت را با رعايت قانوني و حفظ حقوق انسانها حاكم كرد؟
پاسخ ساده است: نه! پوتين حكومت وحشتي برپا كرد كه فقط هدفش آوردن دوباره امنيت به روسيه بود. و كاملا مشخص است كه دستگاه امنيتي روسيه، چه فشار سنگيني به مردم روسيه وارد كرده است.
پس از آن هم اوضاع چچن، محل قدرتنمايي دستگاه امنيت شد. و مدتها بعد زماني كه چچنها چند عمليات چريكي در مسكو سامان دادند؛ همه فهميدند بسياري از بمبگذاران چچني، زن هستند! و آنها بخاطر تجاوزهاي فراواني كه نيروهاي امنيتي روسيه به زنان چچني كرده بودند؛ دست از جان شسته بودند و آماده شده اند تا با منفجر كردن خود در مسكو، از روسيه انتقام بگيرند.
دستگاه امنيت روسيه، با كشتن و شكنجه و تحقير و تجاوز جنسي، امنيت را دوباره در كشور برقرار كرد. اما آيا اين الگويي بوده براي كساني كه پس از انتخابات به فرمان صريح مقام معظم رهبري، زدند و كشتند و تحقير كردند و تجاوز كردند؟
جواب ما اين است: يك نگاه به الگوي عراق بيندازيد. آيا آمريكا امنيت را در عراق مگر با كشتن و تحقير و عمليات وحشيانه و دهها زندان ابوغريب –آن مركز تجاوز جنسي_ برقرار نكرد؟
سخن ما واضح است. اوضاع پس از انتخابات، نه به كمك روسيه، بلكه با هماهنگي و كمك كامل سازمان سياي آمريكا سامان يافت.
پس اين بار يادمان بماند به جاي شعار "مرگ بر روسيه" با تمام وجود فرياد بزنيم: مــــرگ بـــر آمـــريـــكا.
دو.
بر اثر سياست اوبامايي حال حاضر جهان، و فشاري كه او به دولت تندها در اسرائيل آورده است؛ قاضي گلدستون جنايات اسرائيل را در غزه به صورت گزارشي به سازمان ملل ارائه نمود. واضح است در دنيايي كه اوباما ميخواهد در آن از صلح و دموكراسي و كلآ ناز بودن! حرف بزند؛ جايي براي نتانياهو نيست. هرچند خود نتانياهو اين را نفهمد.
سوال اينجاست آيا در اين دنيا، جايي براي احمدينژاد هست؟
درخواست ما در سياست حال حاضر جهاني واضح است:
بايد گزارشگري بينالمللي به ايران اعزام شود و بصورت يك گزارش قضايي همه فجايع و جنايات پس از انتخابات در ايران، به سازمان ملل ارائه شود. و زمينه شود تا مجرميني كه خون مردم را در شيشه كردند، كساني كه خار و خاشاك هاي انساني را جارو كردند، كساني كه سر مردم را به طاق كوبيدند، و آنها كه شكم مردم را با چاقوي زنجان سفره كردند؛ به مجازات برسند.
اين خواست همه جهان است. و البته خواست مردم سبز ايران.
آري، اين يك خواسته واقعي است.