زماني كه عدهاي به نفع هاشمي رفسنجاني شعار ميدادند؛ بارها اشتباه بودن اين شعار را تذكر داديم. ميدانستيم هاشمي كسي نيست كه كنار مردم ايستاده باشد. و اگر كاري كرده كه همراهي با مردم تلقي شده؛ بخاطر منافع شخصياش بوده است. يك روز براي خودش كنار ما بود، و يك روز مانند همهي روزها كنار نظام مقدس! و حالا باز هم برگشته همان جا كه بود. شد بخشي از دستگاه، تا بتواند منافع بچههايش را تامين كند.
و اين يك حقيقت است كه اگر نهضت سبز ما پيروز شد، بايد به طور جدّ، به مفاسد خاندان هاشمي رسيدگي شود. و ما با كسي شوخي نخواهيم داشت.
اخيرا هم از حضرت رفسنجاني نقل شده است: "من دولت را مشروع ميدانم."
لابد ملت را نامشروع ميداند!!
و اين يك حقيقت است كه اگر نهضت سبز ما پيروز شد، بايد به طور جدّ، به مفاسد خاندان هاشمي رسيدگي شود. و ما با كسي شوخي نخواهيم داشت.
اخيرا هم از حضرت رفسنجاني نقل شده است: "من دولت را مشروع ميدانم."
لابد ملت را نامشروع ميداند!!
=====
ميگويند رييس جمهور دوستداشتني كشورمان، شعري سروده اند:
چيست راز گل سرخ؟ آيا ميداني؟ نميداني؟ براي تو ميگويم. اگر گل نبود، درخت هم نبود. درخت اگر نبود، چوب هم نبود. چوب اگر نبود، كجا باطوم بود؟ باطوم هم همان راز ماندگاري گل سرخ است. گل سرخ هم منم!
اگر اين شعر، زيادي بيوزن و بيمزه بود، براي آن است كه بايد نگاه كرد شما چه گناهي انجام دادهايد، كه توان درك زيبايي اين شعر را از دست دادهايد!
شعر به اين زيبايي! با لحن دلنشين احمدينژاد بخوانيدش، چشمهايتان را هم آنطوري كنيد... ديديد حالا چقدر جالب شديد؟!
=====
ميگويند رييس جمهور دوستداشتني كشورمان، شعري سروده اند:
چيست راز گل سرخ؟ آيا ميداني؟ نميداني؟ براي تو ميگويم. اگر گل نبود، درخت هم نبود. درخت اگر نبود، چوب هم نبود. چوب اگر نبود، كجا باطوم بود؟ باطوم هم همان راز ماندگاري گل سرخ است. گل سرخ هم منم!
اگر اين شعر، زيادي بيوزن و بيمزه بود، براي آن است كه بايد نگاه كرد شما چه گناهي انجام دادهايد، كه توان درك زيبايي اين شعر را از دست دادهايد!
شعر به اين زيبايي! با لحن دلنشين احمدينژاد بخوانيدش، چشمهايتان را هم آنطوري كنيد... ديديد حالا چقدر جالب شديد؟!
=====
به نظرم راه سبز، روز به روز دارد رشد ميكند. اگر گذشتهي ليبرالمنش دوم خرداديها را نگاهي بيندازيم؛ و امروز آنها را هم خوب نگاه كنيم؛ به اين تغيير آنها رو به جلو پيميبريم. گذشته آن زماني كه آنها با تشبهشان به غرب، ميخواستند مشكلاتشان را حل و فصل كنند. امروز گويي آنها يك دگرديسي عجيب پيدا كردهاند. انگار حقايقي را فهميده باشند؛ دوباره به دامان پرمهر دين بازگشتهاند.
پنج شنبه گذشته، حمله به مراسم دعاي كميل آنها را شاهد بوديم. پليس بدنام امنيت، به جلسه برگزاري دعاي كميلي حمله كرد، كه خانواده زندانيان سياسي اخير براي توسل به حضرت باريتعالي برگزار كرده بودند. و به نظر من اين يك اتفاق پرخير و بركت بود.
امروز كساني كه هميشه با سوءاستفاده از دين، نانشان را درميآوردند، با تمسك ظاهري به دين، مردم را ميفريفتند؛ نان دين را ميخوردند و در برابر دين ميايستادند؛ جاي خودشان را به طرف مقابل دادهاند.
امروز دين به سر جاي اصلياش، به برپادارندگان راه آزادي و كرامت انساني بازگشته است.
و اين حقيقتي بود كه بايد بازميگشت. هميشه حكومتهاي جابر، دشمنان دين بودند. پس چرا برخي اين حقيقت را فراموش كرده بودند، و دست به دامان بيگانگاني شده بودند كه در ستم اين سرزمين هيچگاه بيتقصير نبودند؟ چرا دست پرمهر دين را رها كرده بودند، و با تعابيري نامانوس با خلقت انساني، ميخواستند شايد كاري براي انسان انجام دهند؟ و چرا آن هشت سال طلايي را از سال 76 آنگونه به بطالت و هرزگي سپري كردند؟
اين دين است كه پرچمدار آزادي است. اين دين است كه نيرو ميدهد. اين دين است كه در برابر جائران و ستمپيشگان، مردانه ميايستند. هم راه را مينمايد، هم توان پيمودنش را ارزاني ميكند.
و امروز اين بازگشت ميمون به راه دين، بايد بسيار گرامي داشته شود.
حمله به دعاي كميل شما، بسيار خبر مسرتبخشي بود. خوشحالكننده از اين رو كه شما و جايگاه شما را، و دشمنانتان و جايگاه آنها را به زيبايي به همه نماياند. اينكه شما را در حالت گناه بازداشت نكردند. بلكه در هنگام فرياد زدن نام خداي متعال، دشمنان خدا چونان سربازان فرعونها و نمرودها، چونان همهي دشمنان هميشگي خدا كه از بلند كردن نامش ميهراسند؛ به شما تاختند. شما گرامي هستيد چون سرداران كلمهي الله شديد. و آنها مانند همهي دژخيمان تاريخ، روسياهي را با خود همراه كردند.
راه سبز، اينگونه تفاوتهايش را با جريان دوم خرداد نشان ميدهد. و به همان شكل، تفاوت موسوي را با خاتمي ميتوان دريافت. و باز به همان روي، تفاوت نوع حاميان موسوي را و جدي بودن و مومن بودن آنان را با حاميان نوعآ لاابالي خاتمي، ميتوان مشاهده كرد.
امروز موسوي كساني را دارد كه مردانه برايش ايستادهاند. با اين توضيح كه ايستادن، فقط شركت در راهپيماييها نيست.
امروز كساني در اردوگاه موسوي قرار دارند، كه در هنگام تشكيل دولت سبز او، احكام اسلام را مردانه اجرا خواهند كرد. احكام واقعي اسلام، نه آنچه رياكاران و مزوّران به اسم اسلام براي خودشان انجام دادهاند.
احكام واقعي اسلام است كه ميگويد بايد با فساد و فاسدان برخورد شود. و دروغگويي، يك فساد است. اسلام است كه ميگويد بايد براي شكمهاي گرسنه، و خانههاي خالي فكري كرد. و بيعدالتي مفرط، متعلق به حاكمان ضداسلام است. اسلام است كه ميگويد بايد كشور را مرفه، آباد، آزاد، قوي، و رو به پيشرفت ساخت. جامعهاي خمود و مست و رو به انحطاط، ضد اسلام است. اين اسلام است كه به آزادي مطلق تاكيد دارد. جامعهاي كه باطومبدستان بر فكر و فرهنگ و اخلاق يك مردم حكومت ميكنند؛ چيزي خلاف اسلام است. اين اسلام است كه شان انسان را از همه چيز بيشتر پاس ميدارد. حكومتي كه شان انسان را بيش از همه لگدمال ميكند؛ دشمن اسلام است. اين اسلام است كه به قانون براي همه، تاكيد دارد. ميان حقيرترين طبقه اجتماعي با شخص حاكم فرقي نميبيند. آنها كه حاكم را به جاي خدا نشاندهاند و فرمان او را تنها واجب وجودشان ميدانند؛ دشمنان اسلامند.
كساني اين بار دور موسوياند، كه در دولت سبز ملي او، مُرّ اسلام را اجرا خواهند كرد. اسلام حقيقي و پاك. اسلامي كه انسانيت را دوباره زنده خواهد كرد. اسلام، كه تنها هدفش انسان است. و خوشبختي انسان.
كساني كه اين روزها بر ما و كشور ما حكومت ميكنند؛ دشمنان اسلامند. نگذاريم باز هم ما و مردم ما را فريب دهند و خودشان را اسلامي، و ما را ضداسلام بنماياند. اين روزها، روزهاي رسوايي آنان است. روزهاي كهريزكها و تجاوزها. روزهاي حمله اوباش بسيجي به مردم روزهدار. روزهاي سي تير. روزهاي بازداشت دعاكنندگان كميلي. روزهاي حمله به كساني كه نام بلند خدا را فرياد ميكردند.
پنج شنبه گذشته، حمله به مراسم دعاي كميل آنها را شاهد بوديم. پليس بدنام امنيت، به جلسه برگزاري دعاي كميلي حمله كرد، كه خانواده زندانيان سياسي اخير براي توسل به حضرت باريتعالي برگزار كرده بودند. و به نظر من اين يك اتفاق پرخير و بركت بود.
امروز كساني كه هميشه با سوءاستفاده از دين، نانشان را درميآوردند، با تمسك ظاهري به دين، مردم را ميفريفتند؛ نان دين را ميخوردند و در برابر دين ميايستادند؛ جاي خودشان را به طرف مقابل دادهاند.
امروز دين به سر جاي اصلياش، به برپادارندگان راه آزادي و كرامت انساني بازگشته است.
و اين حقيقتي بود كه بايد بازميگشت. هميشه حكومتهاي جابر، دشمنان دين بودند. پس چرا برخي اين حقيقت را فراموش كرده بودند، و دست به دامان بيگانگاني شده بودند كه در ستم اين سرزمين هيچگاه بيتقصير نبودند؟ چرا دست پرمهر دين را رها كرده بودند، و با تعابيري نامانوس با خلقت انساني، ميخواستند شايد كاري براي انسان انجام دهند؟ و چرا آن هشت سال طلايي را از سال 76 آنگونه به بطالت و هرزگي سپري كردند؟
اين دين است كه پرچمدار آزادي است. اين دين است كه نيرو ميدهد. اين دين است كه در برابر جائران و ستمپيشگان، مردانه ميايستند. هم راه را مينمايد، هم توان پيمودنش را ارزاني ميكند.
و امروز اين بازگشت ميمون به راه دين، بايد بسيار گرامي داشته شود.
حمله به دعاي كميل شما، بسيار خبر مسرتبخشي بود. خوشحالكننده از اين رو كه شما و جايگاه شما را، و دشمنانتان و جايگاه آنها را به زيبايي به همه نماياند. اينكه شما را در حالت گناه بازداشت نكردند. بلكه در هنگام فرياد زدن نام خداي متعال، دشمنان خدا چونان سربازان فرعونها و نمرودها، چونان همهي دشمنان هميشگي خدا كه از بلند كردن نامش ميهراسند؛ به شما تاختند. شما گرامي هستيد چون سرداران كلمهي الله شديد. و آنها مانند همهي دژخيمان تاريخ، روسياهي را با خود همراه كردند.
راه سبز، اينگونه تفاوتهايش را با جريان دوم خرداد نشان ميدهد. و به همان شكل، تفاوت موسوي را با خاتمي ميتوان دريافت. و باز به همان روي، تفاوت نوع حاميان موسوي را و جدي بودن و مومن بودن آنان را با حاميان نوعآ لاابالي خاتمي، ميتوان مشاهده كرد.
امروز موسوي كساني را دارد كه مردانه برايش ايستادهاند. با اين توضيح كه ايستادن، فقط شركت در راهپيماييها نيست.
امروز كساني در اردوگاه موسوي قرار دارند، كه در هنگام تشكيل دولت سبز او، احكام اسلام را مردانه اجرا خواهند كرد. احكام واقعي اسلام، نه آنچه رياكاران و مزوّران به اسم اسلام براي خودشان انجام دادهاند.
احكام واقعي اسلام است كه ميگويد بايد با فساد و فاسدان برخورد شود. و دروغگويي، يك فساد است. اسلام است كه ميگويد بايد براي شكمهاي گرسنه، و خانههاي خالي فكري كرد. و بيعدالتي مفرط، متعلق به حاكمان ضداسلام است. اسلام است كه ميگويد بايد كشور را مرفه، آباد، آزاد، قوي، و رو به پيشرفت ساخت. جامعهاي خمود و مست و رو به انحطاط، ضد اسلام است. اين اسلام است كه به آزادي مطلق تاكيد دارد. جامعهاي كه باطومبدستان بر فكر و فرهنگ و اخلاق يك مردم حكومت ميكنند؛ چيزي خلاف اسلام است. اين اسلام است كه شان انسان را از همه چيز بيشتر پاس ميدارد. حكومتي كه شان انسان را بيش از همه لگدمال ميكند؛ دشمن اسلام است. اين اسلام است كه به قانون براي همه، تاكيد دارد. ميان حقيرترين طبقه اجتماعي با شخص حاكم فرقي نميبيند. آنها كه حاكم را به جاي خدا نشاندهاند و فرمان او را تنها واجب وجودشان ميدانند؛ دشمنان اسلامند.
كساني اين بار دور موسوياند، كه در دولت سبز ملي او، مُرّ اسلام را اجرا خواهند كرد. اسلام حقيقي و پاك. اسلامي كه انسانيت را دوباره زنده خواهد كرد. اسلام، كه تنها هدفش انسان است. و خوشبختي انسان.
كساني كه اين روزها بر ما و كشور ما حكومت ميكنند؛ دشمنان اسلامند. نگذاريم باز هم ما و مردم ما را فريب دهند و خودشان را اسلامي، و ما را ضداسلام بنماياند. اين روزها، روزهاي رسوايي آنان است. روزهاي كهريزكها و تجاوزها. روزهاي حمله اوباش بسيجي به مردم روزهدار. روزهاي سي تير. روزهاي بازداشت دعاكنندگان كميلي. روزهاي حمله به كساني كه نام بلند خدا را فرياد ميكردند.