بسم الله الرحمن الرحیم
سبزیم که در مسیر باران هستیم ؛ موجیم که در یاد بهاران هستیم
کوهیم که از داغی دلشوره ما ؛ یک لرزه ی افتاده به دوران هستیم

۱۳۸۸ آذر ۵, پنجشنبه

سبز ، آبی ، سرخ !

با توجه به بيانيه‌ي اخير ميرحسين موسوي، نكاتي به ذهنم مي‌رسد كه لازم مىدانم بيان كنم.
به نظر مىرسد كشور با حوادثي روبروست. و در اين ميان وظيفه‌ي دلسوزان واقعي ايران كاملا مشخص است.
راستي اگر قرار است حمله‌اي نظامي عليه كشور صورت گيرد، وظيفه‌ي ما چه خواهد بود؟
خوب مىدانيم اين بسيجياني كه باتوم بر سر مردم كشيدند، كساني نيستند كه جلوي دشمن اين مردم بايستند. خوب مي‌دانيم اوباشي كه در خيابان‌ها ديديم، اگر از پادويي براي سربازان بيگانه خوشحال نشوند؛ ناراحت هم نخواهند بود. خوب مي‌دانيم آنها كه پول گرفتند تا دختران را وسط خيابان‌ها كتك بزنند، فردا هم پول خواهند گرفت تا مردان و زنان ايراني را تحويل ارتش بيگانه دهند. و خوب مي‌دانيم سپاهي كه بجاي آنكه به فكر انديشه‌هاي نظامي باشد، در حال بالا كشيدن كارخانه و شركت و كنسرسيوم است؛ در هنگامه خطر، چمدان‌هايش را برخواهد داشت و به نزديك‌ترين نقطه امن فرار خواهد كرد. و خوب مىدانيم ايران، به غير از ما كسي را ندارد.
پس وظيفه‌ي ما در آن هنگام، كه اين سرزمين با خطر حمله بيگانه روبرو باشد، چيست؟
آيا بايد همانند مردم افغانستان و عراق، خوشحال باشيم كه ارتشي از فراسوي مرزها آمده و ديكتاتورهاي خونريز ما را عقب رانده است؟ آيا بايد منتظر سرنوشتي باشيم كه در كشورهاي سوخته و دردمند عراق و افغانستان تا همين امروز برپاست؟
هرگز!
پيشواي بزرگ سبزها گفت چيزهايي هست كه از آرمان سبز ما هم بزرگتر است.
آن هنگام كه ايران در معرض خطر آمريكا و ديگران باشد، اين ما هستيم كه اسلحه به دست خواهيم گرفت و از ديارمان دفاع خواهيم كرد. ما هرگز از فرط نفرت به ديكتاتورها، به دامان ناپاك بيگانه پناه نخواهيم برد. به آنها دلخوش نخواهيم كرد. آنها را دوست نخواهيم گرفت. كه دوست ما هيچگاه نبوده‌اند. آنها فقط و فقط به فكر منافع خودشان بوده و هستند. و آن گاه كه كشوري را از دولت و حكومت قوي و مردمي خالي ببينند، طمعشان افزون‌تر خواهد شد و به خود هرگونه اجازه‌اي خواهند داد. و اين زياده‌خواهي خودشان را هم البته با انواع تعابير دلفريب خواهند آراست!
اينجا افغانستان يا عراق نيست. در اينجا مردمي فرهيخته زندگي مي‌كنند. مردمي كه به راحتي توطئه‌ها را در مي‌يابند. دوست را از دشمن تشخيص مي‌دهند. و حساب طمعكاران را به خوبي خواهند رسيد.
ما از ايران دفاع خواهيم كرد. در مقابل هر ارتشي. هر رييس جمهوري بيگانه. سياه باشد يا سفيد؛ فرقي ندارد. هر كه به ايران ما نزديك شود، هر كه بخواهد از شرايط ناهنجار داخلي ما بهره ببرد، هر كه در روساي ضعيف‌النفس و ديوانه ما طمع كند، بايد بداند اين ماييم كه با بندبند وجودمان از ايران دفاع خواهيم نمود.
ارتش آمريكا اگر مىخواهد بچشد ضرب شست جوانان سبز ايران را، فقط يك قدم جلو بردارد. آنچنان درسي حاليشان كنيم، كه تا سالها رقيب جمهوري‌خواه از ته دل به اينان بخندد!
كاملا مشخص است احمدي‌نژاد در برابر يك حمله‌ي نظامي نخواهد ايستاد. به رجزهايش، خود او هم توجه نمي‌كند. همين موجود بود كه براي انرژي هسته‌اي چه‌ها كه نمي‌گفت! اما ديديم در عمل چه مفتضحانه تسليم بي‌قيدوشرط شد. در زمان يك خطر واقعي هم اين يهودي‌زاده‌ي بدنام، خيلي زود دست‌هاي كوچك و سياهش را بالا خواهد برد.
ما يادمان هست صدام در هنگامه‌ي نبرد چه كرد. يادمان هست چه رجزها كه نخواند. و چه مفتضحانه تسليم شد. تا آنجا كه به قوت بايد گفت خودش در طرح تحويل آسان عراق به آمريكا دخالت داشت. صدام‌هاي ما هم آماده‌اند تا ايران را به بيگانه تحويل دهند. آماده‌اند ايران را بفروشند.
و همان‌طور كه صدام و دولت صدام تا آخرين لحظات حكومت كثيفش، مردم عراق را زير داغ و درفش گرفته بود؛ اين‌ها هم تا آخرين روز، مردم خودشان را خواهند دريد. و بعد در توافقات پنهاني -كه بارها نظايرش را شاهد بوده‌ايم- همه كشور را دودستي تحويل آمريكا خواهند داد.
صدام ما هم مانند نسخه‌ي عراقي‌اش، سخت ضعيف و ترسوست. به همان مقدار وحشي در برابر مردم خودش است. و به همان اندازه بُزدل در برابر دشمني واقعي است. پس اگر كار را به دست صدام بسپاريم، همان سرنوشت در انتظار ماست كه بر سر مردم عراق آمد. مردمي كه به راستي و سوگمندانه امروز هيچ چيز ندارند. مردمي ثروتمند، اما به سختي نادار!
لكن اينجا سرزمين ايران است. مهد آزادي و تمدن. هزاران روشنفكر آزاده اينجا سُكني دارند. آنها نخواهند گذاشت بر سر اين مردم آن بيايد كه در شرق و غرب ما پياده شده است.
آمريكا يا اوباما يا هر سياه‌سفيد ديگر! بداند با اولين نشانه‌هاي حمله‌ي نظامي به اين سرزمين، تك‌تك جوانان پرشور و غيور ســـبـــز، پادگان‌ها را تصرف خواهند كرد. سلاح‌ها را بر دست خواهند گرفت، و نخواهند گذاشت تسليم‌هاي پشت پرده، اجرايي شود.
اينجا مهد دلاوران است. در اولين لحظات اين حمله‌ي احتمالي، همه‌ي ما نوك پيكان مبارزه را از حكومت، به سمت دشمن بيگانه خواهيم گرداند. ديگر برايمان فرقي نمي‌كند كه رييس جمهور چه كسي باشد. اين برايمان مهم خواهد بود كه پاي بيگانه را در اولين سواحل جنوب، قلم خواهيم كرد.
اين را اوباما، سياه باشد يا سفيد، خوب بداند.
پرچم سبزمان را به اهتزار درخواهيم آورد. لباس رزمي كه اين روزها كنارش نهاده‌ بوديم، به تن خواهيم كرد. آن خوي حماسي و جنگاوري‌مان را به هر متجاوز جسوري نشان خواهيم داد.
امروز از مبارزه‌ي بدون خشونت حرف مىزنيم. و فردا چنان حماسه‌اي خلق خواهيم كرد، كه شاهنامه‌اي جديد بنويسند از پهلواني‌هاي سهراب‌ها و رستم‌هاي جديد سبزي كه غيور زيستند، و غيور خواهند مرد.
ما سبزيم. سبزتر از بهار. تا انتها مىايستيم. و اگر چه سرخ شويم، باز هم سبز خواهيم آراميد.
ما منتظريم تا خليج فارس را به گورستاني آبي براي كماندوهاي دشت‌هاي ميزوري، اوهايو و ميشيگان تبديل كنيم.
سياهان و سفيدان عزيز! اي گماشته‌هاي ارتش آمريكاي پهناور! اينجا مردمي به سختي منتظر شمايند. با اسلحه‌هايي تافته.
پس خوش آمديد!

تصویر روز

تصویر روز
آخرین شعار منوچهر