شام غريبان، تلويزيون لحظاتي مقام معظم رهبري را نشان داد. پيش خودم خطاب به او گفتم: تو امروز تمام نشدي! تو سي خرداد تمام شدي. تو مدتهاست كه ديگر نيستي. آنچه امروز بر سر تو آمد، نتيجه آهي بود كه شش ماه پيش براي خودت خريدي. بر روي هزاران جوان و احساساتشان سوار شدي. و از يك منفور ملت، حمايت كردي. و آن خطبه هاي شرم آور 29خرداد را خواندي. شايد همان طور كه خودت بعدها گفتي، انتظارش را نداشتي كه چنين عكسالعملي ببيني. اما اين روزها مىفهمي كه قدرت، از آن خداست. و بندگان خدا، از همه بيشتر به خدا نزديكند.
شايد مقام معظم رهبري، هميشه همين طور بودند. اما اين چند سال اخير، و از زماني كه خواستند براي خودشان، رييس جمهور شخصي داشته باشند؛ به بد صورتي خودشان را رها كردهاند. رها، تا هر كار كه دلشان مىخواهد بكنند. و بلافاصله هم منتظر تملقهاي اطرافيان بمانند، تا ضريب هوشي ايشان را سريع اندازهگيري كرده، پيشرفت حضرتشان را به عرض ايشان برسانند!
زماني كه تقلب مسخره سال 84 (دور اول) انجام شد، همه آن را فهميدند. اما چهار سال طول كشيد تا به يقين برسند كه اين رهبر با اين كشور چه كار كرده است. و دقيقا در همين ايامي كه هستيم، همين ايام خجسته و خوشيُمن، حقيقت به عريانترين حالت خود رسيده است. بايد گفت حقيقت، به بلوغ رسيده است.
دقيقا منظورم همين روزهايي است كه گذشته است. زماني كه مردم حساب آقاي خميني را هم از اين رهبر جدا كردند. و فرياد زدند: هدف ما، فقط و فقط شخص توست. ما نمىخواهيم در تاريخ فرو برويم و حسابمان را با همه تسويه كنيم. نمىخواهيم با عقايد عمومي بجنگيم. نمىخواهيم نبش قبر كنيم. بلكه فقط مىخواهيم با مستبد حال حاضر مقابله كنيم كه همه بدبختيهاي اين ملت، از فرمايشات حكيمانهي اوست!
با اين خودمحوري عجيب و غريب، كه شايد در هيچ يك از شاهان اين سرزمين، سابقه نداشته است...
هدف مردم مشخص شد. و همه، از هر عقيده و آرماني كه باشند، دور يك هدف مشخص و زيبا گرد آمدند: آزادي!
اين آزادي، هم پيام انسان است، هم پيام دين. همه روحها آن را مىطلبند. بىحجاب و باحجاب، متدين و متجدد، همه و همه كنار هم آمدند، فكرها را روي هم گذاشتند، و اين گونه يك رهبر مستبد و تملقخواه را كلافه كردند.
حقايق واضح است. آنقدر واضح، كه هر ايراني مىتواند مقالهها دربارهاش بنويسد. اما از آنجا كه اين قلم براي خود رسالتي قائل است، و شايد توانايي نوشتن چيزهايي را داشته باشد كه حرف دل خيليهاست؛ و از آنجا كه نيروي تبليغاتي ديكتاتور، آشكارا در حال قلب واقعيات است؛ ما چند كلمهاي اينجا حرف مىزنيم.
مستند "عاشوراي 88" كه وعدهاش را سايت "كلمه" براي چند روز پيش داده بود، سرانجام در شام غريبان از صداسيما پخش شد. از ابتداي اين مستند كه مشخص بود مدتها براي تنظيمش وقت گذاشتهاند؛ دروغ و دروغ و دروغ خودش را فرياد مىزد: "آشوبگران به مقدسات و عاشورا اهانت كردند."
آيا كساني كه پيراهن عزاي حسيني به تن داشتند، كنار هم قدم مىزدند؛ و شعار اللهاكبر سرمىدادند؛ داشتند آشوبكنان به مقدسات اهانت مىكردند؟!!
كاملا واضح است و بارها گفته شده است كه از سياستهاي پايهاي "انجمن حجتيه"، تمسك به و بازي با اسم مقدسات است. آنها هميشه همين طور رسوا، از دين و دينداري سخن گفتهاند. و اينكه اين روزها هر كار كه مىكنند، آتش خشم ملت را شعلهورتر مىكنند، براي اين است كه امروز ديگر زمان انجمن حجتيه نيست. و سياستهاي تكراري و حالبههمزنندهي او، ديگر جواب نمىدهد.
مردمي كه در عاشورا تظاهرات كردند، اصلا به قصد حضور در عاشورا به خيابانها آمدند. اصلا قصدشان استفاده از عاشورا براي برطرف كردن ظلم و ستم بود. آنها اصالتا مردمي بودند معتقد. نميخواهم بگويم مردمي متدين هم بودند. كه ميان اين دو كلمه، فرق است. بلكه آنها همه طور مردمي بودند. اما همگي، به حسين(ع) به راه حسين(ع) به اسلام، و به خداي واحد اعتقاد داشتند.
در مستند مسخره "عاشوراي 88" بارها گفته شد آنها كه در عاشورا سوت و كف مىزنند...
من سوال مىكنم اصلا مگر سوت و كف زدن جرم است؟ گناه است؟ اهانت است؟ حتي اگر روز عاشورا باشد. چه كسي گفته در روز عاشورا نبايد سوت يا كف زد؟ و فقط بايد زنجير زد؟ آيا چنين گفتههايي، بخشي از سنتهاي عوامانه است يا قسمتي از دين؟
بايد گفت اصلا دين چيزي به اسم سينهزدن ندارد. آيا خود حسين(ع) در طول زندگياش راه مىرفت و سينه مىزد؟ نوحه مىخواند و گريه مىكرد؟ مثلا براي مصيبت پدر و مادر و برادرش كه پيش از او به شهادت رسيده بودند؛ دائما در حال عزاداري بود؟ يا اينكه حسين(ع) مردي بود اهل تقوا و مبارزهي براي توحيد، براي عدالت، و براي شرافت انساني؟ كداميك از اين دو تصوير، حسين(ع) است؟
مردمي كه در عاشورا به خيابان آمده بودند، تا عمق وجودشان در اعتقاد ديني فرو رفته بود. اگر چه حجاب چنداني نداشته باشند. و اصولا من سوال مىكنم حجاب، چقدر از انديشه ديني را شكل مىدهد؟ آيا آن خواهران حزب الله كه در همين مستند مذكور با دوربين مصاحبه كردند، و جهالت، بيخبري، فساد عقيده و دوري از عقايد اسلامي در سخنانشان پيدا بود؛ خيلي مسلمان بودند؟ آيا اسلام يعني فقط يك چادر سياه، حالا هرچه زير اين چادر، بىخبري و جهالت باشد تا آنجا كه آشكارا سرباز ظلم و فساد شده باشند؟
آنها خبر ندارند يا خودشان را به بىخبري زدهاند كه در همين جامعهي ولايي آنها، ميزان فحشا، ميزان فساد مالي، مقدار ناامني اخلاقي، اندازهي ظلم دولتمندان و هزاران فساد ريز و درشت ديگر، تا عرش بالا رفته است. مگر آنها نمىدانند در نظامي دارند زندگي مىكنند و از نظامي دارند دفاع مىكنند كه خودشان جرات نخواهند داشت ساعت 8شب به خيابان بيايند؛ چرا كه دهها آدمرباي جنسي آنها را خواهند ربود و فرداي آن، آنها به هر دادسرايي كه مراجعه كنند، برايشان تره هم خرد نخواهند كرد. نظامي كه بنا به فرمايشات رهبرش، قرار نيست با ناامني برخورد كند. قرار نيست با فحشا برخورد كند.
چرا كه اصلا فحشا چيز خوبي براي اين نظام است و موجب خمودي و خرفتي جامعه ميشود و موجب خواهد شد ظالمان با خيالي آسودهتر به حكومت خودشان ادامه دهند. جامعهاي كه در مواد مخدر دفن شده است و طبق آخرين آمارهاي سازمان ملل، ايران به اندازه كشور پهناور و پرجمعيت روسيه، مصرفكنندهي مواد مخدر است و به اتفاق روسيه، ركورددار اين مصرف است. كشوري كه فساد مالي در آن غوغا مىكند. و نهادهاي دولتي يكي از قهرمانان اين عرصهاند. و يكي از آخرينهاي اين فساد، بالا كشيدن شركت پُرسود مخابرات بود كه سپاه آن را بلعيد. و حتي بعد از آن بين سرداران سپاه هم بر سر منافع آن جنگ گرفت تا جايي كه مدير عامل شركتي كه سپاه درست كرده بود تا مسوول مخابرات باشد، يكيدو هفته پيش در منزل مسكونياش با مرگي مشكوك از بين رفت!
بله اين نظامي است كه اين خواهران محجبه زير آن چادر سياه، با يك دنيا خرفتي خارقالعاده دارند ازش دفاع مىكنند!
حال آيا جواب من را مىدهيد كه كدام يك از اين دو زن، به اسلام نزديكتر است؟ آني كه حجاب ندارد اما انديشهاي باز و روشن دارد و از واقعيات جامعه آگاه است؛ يا آني كه زير يك پارچه سياه، بىخبر از همه جا به اسم حسين(ع) دارد از يزيد دفاع مىكند؟
مستند عاشوراي 88 با تمام قوا كوشيد تا دينداران را همان هيات رزمندگان اسلام معرفي كند كه داشتند با چوب و چماق و كمربند و كابل به جان مردم مىافتادند. و بىدينان را مردم شعاردهنده معرفي كند. و در اين ميان با مونتاژ بعضي تصاوير آتش و شيشهي شكسته، سعي كند مردم حسيني را اغتشاشگر معرفي نمايد.
آن قدر اين مستند، رسوا بود كه بعيد مىدانم كسي باورش كرده باشد. خود مردم تهران كه در خيابانها بودند، خوب ديدند اين مردمي كه اين مستند آنها را "مردم" مىناميد؛ عملههاي هيات رزمندگان بودند كه از همهي شهرهاي ايران به تهران آورده شده بودند. و كاملا براي امروز مهيا شده بودند. و برخلاف گفتههاي اين مستند، هيچ غافلگيري هم در ميان نبوده است. و پليس هم كاملا با وحشيگري وارد عمل شده بوده است. لكن چون از پس جمعيت برنيامده بود، هياتيهاي بدنام رزمندگان را به عرصه فراخوانده بود تا با هر پَستي كه هست، مردم را متفرق كنند.
هياتيهاي وارداتي، با شعارهاي "حيدر حيدر"شان داد مىزدند آيا از مردم تهران هستند يا عملهي مداحان بيسواد و لات كه در دستگاه اموي كار مىكنند.
براي آنكه بيشرمي صداسيما بيشتر برايتان مشخص شود، ما يك فيلم كوتاه از وقايع عاشورا (در ساعت13) اينجا مىگذاريم. به اين نكات اين فيلم دقت بيشتري كنيد:
- آتش در اين فيلم، يك سطل زباله است. و براي خنثي كردن گازهاي مختلفي است كه پليس ويژه به سمت مردم پرتاب مىكرده است. و چنانچه مشخص است، مردم ماشينهاي همميهنانشان يا خانههاي ديگران را آتش نزدهاند. بلكه يك سطل زباله را به آتش كشيدهاند كه خسارتي به كسي نباشد.
- جمعيت مردمي، به نحو غيرقابلانتظاري زياد است. شايد شلوغترين روز پس از سيخرداد، روز عاشورا بود.
- مردم به آرامي تظاهرات مىكنند. هيچ حركت غيرمسالمتجويانه، حتي پرتاب سنگ هم ديده نمىشود.
- شعار مردم، يك شعار كاملا ديني است: اللهاكبر! چه بسا بايد بگوييم خلاصهي همهي دين است.
- حضور جوانان مانند همه موارد قبلي، بسيار مشخص است. و اين نشان از وجود انديشهي ديني در جوانان است كه در روز عاشورا، بيشتر از مثلا روز 16آذر به عرصه مىآيند.
حال، باز به مستند عاشوراي 88 فكر كنيد و به اين سوالها جواب دهيد:
- آيا اين تمركز حكومت بر روي آشوبگري، و نشان ندادن حتي يك تصوير كه از راهپيمايي آرام مردم حكايت كند؛ دليل بر اين نيست كه آنها خودشان برخي آشوبها و آتش زدنها را درست مىكنند تا بعدا چيزي براي گفتن داشته باشند؟
- چرا به اين نياز دارند كه مردم را مشتي بىحجاب نشان دهند؟ چنانچه گفتيم بىحجابي به هيچ وجه دليلي بر بىديني نيست. اما اين تاكيد شديد حكومت بر حجاب و بىحجابي، و نشان دادن كل مردم معترض در چنين قالبي، باز هم دليلي بر اين نيست كه تصوير سطحي و مبتذل از انديشهي ديني، يعني همان چيزي كه آنها به آن نياز دارند؟ آنها نياز دارند كه دين را در يك سطح مبتذل نگهدارند. و با تملك اين دين بىارزش و بىبو، خودشان را باز هم سالها بر حكومت نگه دارند. آنها هرگز دين را نمىخواهند. اما قهرمانان "دينبازي" هستند.
- آيا تكرار اين عبارت "اهانت به ارزشها" جز براي فريب مردم بوده است؟ در حاليكه مردم به ارزشها اهانت نكردند. و منظور صداسيما هم از ارزش، مقام معظم رهبري بوده است. اما مردمي كه فقط اين مستند را ميبينند و چيزي ديگر را نديدهاند؛ خيال مىكنند مردم معترض، به اسلام اهانت كردهاند. آيا اين فريب مضحك، جز به تحريك متدينين سطحي و خالي از انديشه صورت مىگيرد؟ غير از اين است كه اين حكومت، فقط مردم خالي از انديشه را كنار خودش دارد كه بتواند به راحتي و با چنين دغلبازيهاي رسوايي، تحريكشان كند و باتومي به دستشان دهد تا برايش كاري كنند؟
اين روزها، روزهاي خوبي است. حقيقت دارد مثل يك خورشيد زيبا، طلوع ميكند. به همه نشان مىدهد كه بايد فكر كرد. بايد دين داشت. بايد پاك بود.
تا توانست در برابر مستبديني ايستاد كه هدفي ندارند الا چپاول داشتههاي ما ملت ايران.