سخن زیر، جواب من است به این وبلاگ.
با خواندن این یادداشتت، کمی برایت متاسف شدم. باور کن برای کسانی که مىدانند، داری خودت را به بد وضعی نشان مىدهی. این همه حساسیت تو روی مسائل جنسی، و از طرف دیگر این همه نفرتت نسبت به کسانی که رووسای سیاسىات به تو دشمن نشان داده اند؛ سطحی بودنت، مضحک بودن منطقت... همه و همه تو را دارد نشان مىدهد.
یعنی واقعا چند تا مداحی منصور ارضی یا چند سخن مبتذل رهبری، این قدر مهم است که تو راجع به بندگان خدا که هممیهنانت هستند، این طور سخن بگویی؟ این قدر تحقیرشان کنی؟ مگر خودت چی هستی؟ مگر رووسایت چی هستند؟ مگر سردارن سپاه چی هستند؟ یکی از همین سرداران نبود که یکی دو سال پیش در سمت فرماندهی انتظامی استان تهران، در حالی که با چند زن لخت و عور داشت نماز جماعت را به مسخرگی مىگرفت، بازداشت شد؟ مگر معاون فلان دانشگاه دولتی در همین دولت نهم احمدىنژاد نبود که به دختران دانشجو فشار مىآورد و آنها را کمیته انظباطی احضار مىکرد و در برابر ازشان مىخواست که به آنها کام جنسی بدهد؟ دقیقا منظورم معاون دانشجویی دانشگاه زنجان است. چرا خیال مىکنی باند تو، گروه تو، روسای تو همگی منزهند. و طرف مقابل قوم شیطانند؟ یعنی واقعآ خیلی بد است که یک دختر دانشجویی، ناخنش را به گونه ای در آورده باشد که تو نمىپسندی؟ اگر همین کار را خواهران حزب الله بکنند، کار بدی نیست؟ و مگر نمیکنند؟ مگر صدا و سیمای ولایت تو، پر نشده از زنان جوان چادری، که هزار رنگ و لعاب به چهره مىزنند، خودشان را بطور جنسی آرایش مىکنند؟ و مشغول عشوه گری آن هم با چادر و در حال خواندن حدیث مىشوند؟ آنجا دیگر بد نیست؟ بد، فقط آن ناخن های آن دانشجو است؟
راستی، یک چیزی را بگذار صریح به تو بگویم. من حدسی در مورد تو مىزنم. به نظر من این همه حساست عجیب غریب تو روی این مسائل، نشان از یک انحراف جنسی دارد.
مىگویم آیا مىدانی استمنا حرام است؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سبزیم که در مسیر باران هستیم ؛ موجیم که در یاد بهاران هستیم
کوهیم که از داغی دلشوره ما ؛ یک لرزه ی افتاده به دوران هستیم
کوهیم که از داغی دلشوره ما ؛ یک لرزه ی افتاده به دوران هستیم