اتفاقاتی در کشور در حال رخ دادن است؛ که خیال مىکنیم به زودی سیل آب نــمــک در این مملکت همه چیز را با خودش خواهد شست!!
سبزها پس از اینکه در روزهای مختلف انواع کتک ها را تجربه کردند؛ و همه گونه سلاح روی بدنشان آزمایش شد، از باتوم تا شلنگ تا کابل صدامی تا گاز تا شلیک مستقیم اشک آور تا گلوله کلت تا مسلسل کلاش... و از انواع مامور، از لباس فرم تا مامور امداد تا مامور ویژه تا بسیجی تا پاسدار تا پلیس مهربان تا پلیس وحشی تا لباس شخصی تا لباس غیرشخصی تا بدون لباس تا شخص لباسی تا... حالا یکی دو هفته است که استراتژی جدیدی را اتخاذ کرده اند:
به ماموران سرکوب، گل مىدهیم!!
یحتمل که این گونه تفکرات، نتیجه کتک خوردن زیاد از حد باشد! لطفا استراتژیست هایتان را به خیابان نفرستید! یا برعکس، به کسانی که از خیابان برمىگردند، اجازه تدوین استراتژی ندهید!!
حالا بشنوید از سردار فضلی، که فرمایش کرده اند: ما هم در روز شانزده آذر به دانشجویان گل مىدهیم!!
چه گلستانی شده مملکت!!
حالا شما تصور کنید دو طرف به هم مىرسند (به هم رسیدن ظاهری منظورم است، فکر بد نکنید!) در حالی که در دستانشان شاخه های گل مىدرخشد! (حالا یعنی گل مىدرخشد!) بعد گل ها را به هم مىدهند. و حالا به گفتگوی دو طرف وقتی به هم مىرسند و به هم گل مىدهند، توجه بفرمایید:
= ان شاء الله که به زودی از مملکت مىریزمتان بیرون... مزدورها... چقدر پول گرفتید؟
= شناسایی شدی، رفت! شب نشده بردیمت جایی که عرب نی مىانداخت!!
بسم الله الرحمن الرحیم
سبزیم که در مسیر باران هستیم ؛ موجیم که در یاد بهاران هستیم
کوهیم که از داغی دلشوره ما ؛ یک لرزه ی افتاده به دوران هستیم
کوهیم که از داغی دلشوره ما ؛ یک لرزه ی افتاده به دوران هستیم