بسم الله الرحمن الرحیم
سبزیم که در مسیر باران هستیم ؛ موجیم که در یاد بهاران هستیم
کوهیم که از داغی دلشوره ما ؛ یک لرزه ی افتاده به دوران هستیم

۱۳۸۸ دی ۷, دوشنبه

سردار سرتیپ پاسدار ابن زیاد

داشتم فكر مىكردم اگر اين نظام را چيزي مشابه دستگاه يزيدي بدانيم؛ جايگاه سردار رادان كجاست؟
زياد فكر نكردم! خيلي زود همزادش را در سال 61هجري يافتم:
ابن‌زياد!
================
وقتي برخي از بادمجان‌هاي دور مقام معظم چيده؛ ايشان را همانند علي(ع) دانستند كه در حال جنگيدن با خواص اهل جمل هستند؛ حضرت ايشان هم از اين تملق بجا، كلي ذوق كردند و بلافاصله در اولين سخنراني، اراجيف حسين‌شريعتمداري را تكرار فرمودند! خودشان را علي(ع) ناميدند كه موسوي و كروبي و هاشمي و خاتمي را همانند طلحه و زبير، تار و مار مىفرمايند!
زهرا رهنورد هم يقين در اين ميان، عايشه است!!
روزها گذشت و ايام محرم نزديك شد. و كم‌كم منبريان درباري، شروع كردند مقام معظم را به حسين(ع) تشبيه كردن؛ كه در برابر يزيد زمان ايستاده‌است!
راستش را بخواهيد، تشبيه اولي را اگر بتوانيم به هزار لطايف‌الحيل توجيه كنيم و به چند جاهل بقبولانيم؛ اين تشبيه دومي اصلا جا ندارد!
چرا كه الان مقام معظم، بر عرشه‌ي قدرت سوارند و يك حكومت اختصاصي براي خودشان دارند! و اگر بتوان ايشان را به علي(ع) در زمان خلافت تشبيه كنيم(كه نمىتوان)؛ اما به هيچ روي مقام معظم ما قابل تشبيه شدن به حسين(ع) نيستند!...
بلكه اتفاقا خيلي شبيه يزيد هستند!!
اين يزيد بود كه خيلي علني و راحت، حفظ نظامش را بر همه چيز ارجح مىدانست. و به هر كه اين اصل نظام را هدف قرار مىداد؛ بيرحمانه حمله مىكرد. كارش هم مختص كربلا و امام حسين نبود. يزيد با هر شورشي كه در برابر قدرت بلامنازع او صورت مىگرفت، با شدت و حدت هرچه تمام‌تر هجوم مىبرد. او با ابن‌زبير هم جنگيد. با شورش‌هاي مختلف بعدش هم درافتاد. و حتي سال بعد از فاجعه كربلا، به مدينه حمله كرد و اين شهر را تقريبا با خاك يكسان كرد. سپس به مردم مكه حمله كرد. و كار را به جايي رساند كه به مسجد‌الحرام هم يورش برد. و حتي گفته‌اند كه كعبه هم تخريب شد.
يزيد كاري به فكرهاي مختلف نداشت. فقط انتظار داشت خلافت و حكومت او به رسميت شناخته شود. و اگر شنيده باشيد، امام حسين را به اين جُرم از دم تيغ گذراند: حسين خارجي است!
و خارجي يعني كسي كه بر خليفه خروج كرده باشد. يعني كسي كه خليفه را قبول ندارد و از بيعت با او خارج شده است و به عبارت امروزي‌تر عليه خليفه شورش كرده است.
يزيد انتظار داشت ولايتش را همه به رسميت بشناسند. و بد نيست بدانيم "ولايت" به هيچ عنوان يك امر درست و خوب و مثبت نيست. بلكه اگر به قرآن نگاهي كرده باشيم، درمىيابيم ولايت يعني پيروي كردن از هر كسي يا چيزي. اين ولايت يا اين پيروي، مىتواند خوب يا بد باشد. اگر ولايت ِ يك خوب را بپذيريم، مسلما ولايت خوبي داريم. و اگر ولايت يك كافر يا فاسق يا ظالم يا قاتل را بپذيريم، ولايت بدي براي خودمان انتخاب كرده‌ايم. پس ولايت، مي‌تواند خوب يا بد باشد.
و يزيد هم ولايت داشت. ولايت بر همه كساني كه دنبال او راه افتاده بودند. او را قبول كرده بودند. همانند او شده بودند. و براي قدرت او حركت مي‌كردند.
و حسين(ع) كسي بود كه ولايت او را قبول نداشت. و تا آخر، سر اين قبول نكردن ايستاد.
اما يزيد مىگفت من سپاه دارم. سردار دارم. شمشير دارم.(يعني بالاتر از باتوم داشت!) و هر كه بخواهد جلوي من بايستد، با شدت با او برخورد خواهم كرد. با كسي تعارف ندارم. هر كه از خط قرمز من بگذرد، با برخورد شديد سپاه من روبرو خواهد شد. به كسي فرصت نخواهم داد. همه مردم بلاد اسلامي من را قبول كرده‌اند. و من اجازه نمىدهم چند نفر معدود بخواهند اساس نظام من را متزلزل كنند. كار را تمام مىكنم. زندان مىاندازم. به كسي رحم نمىكنم. مىكشم. از كشتن نمىترسم. مردم را مىترسانم. مردم وقتي بترسند، خفه مىشوند. به خانه‌هايشان مىروند. لحظه لحظه از تعداد مخالفان كم خواهد شد. مخالفانم با ريزش روبرو خواهند شد. من حمله به اصل نظام را تحمل نخواهم كرد. با كسي تعارف ندارم. ديگر اهل مسامحه نيستم. تا كي قرار است اين مخالفانم را كه ولايتم را قبول ندارند، تحمل كنم؟ چرا از صبر من كسي سوءاستفاده مىكند؟ ما مىدانيم و تيغ و حلقوم شما، يك مو اگر از حكومتم كم گردد!!
شايد براي لحظاتي فكر كرديد نيروهاي جمهوري اسلامي بودند كه جملات بالا را داشتند بيان مىكردند! اما حقيقت اين است كه همه، منطق يزيد است. و اين نظام مقدس ما هم شباهت نود درصدي با نظام يزيد دارد.(خواستم خيلي دموكرات باشم كه نگفتم شباهت صد در صدي!)
و حسين(ع) يكي از مردم عادي بود. هيچ حكومت يا منصبي نداشت. و يزيد بر همه كشور بزرگ اسلامي آن روز حكومت مىكرد. و حسين(ع) تنها و بىكس در برابر آن حاكم قدرتمند ايستاد. بارها تهديد شد. به پذيرفتن ولايت يزيد اجبار شد. به حصر و حبس تهديد شد. اما زير بار نرفت. و فقط چند ماه بعد از شروع حكومت يزيد، در خون خود غلطيد.
امروز هم مقام معظم رهبري آيا حرف ديگري به جز منطق يزيدي دارند؟ حرفي ديگري هم از ايشان شنيده‌ايد الا اينكه من حكومت دارم و هر كه حكومت من را به رسميت نشناسد يا آن را با خطر روبرو كند، تكه‌تكه‌اش خواهم كرد؟ چيز ديگري هم دارند مقام معظم براي گفتن؟
نيروهاي ولايت هم همان نيروهاي ولايت يزيدي هستند. كساني كه براي حاكم، خودشان را به آب و آتش مىاندازند تا در چشم اين حاكم مسلط و پرزور، كمي عزيز شوند.
و سپاه رهبر و سرداران رهبر هم اگر چه به باعرضگي سرداران يزيد نيستند؛ اما همان كارها را مىكنند. و ما مردم تهران در اين شش ماهه، با چشم خودمان اين سرداران يزيدي را ديده‌ايم و حس كرده‌ايم.
واقعا آن اتفاقي كه در سي خرداد در تهران افتاد، چيزي نبود در اندازه‌هاي كوچكتري، از كربلا؟ سپاهِ حاكم ستمكاري، در برابر مخالفاني كه اين حاكم را قبول نداشتند، با تمام قوا وارد شد و به شدت آنها را تحقير و سركوب كرد. آيا اين، غير از منطق يزيدي بود؟ منطقي كه مىگويد هر كه در قدرت است، بايد پيروز باشد. بايد ستوده شود. بايد حق شمرده شود. بايد و بايد بر گرده‌ي همه سوار باشد. و بايد پايش را همه ببوسند!(مىگويند آقاي مصباح در يكي از ديدارهايشان با مقام معظم، پاي مبارك مقام معظم را بوسيده‌اند!... خدا كند جوراب‌هايشان را شسته بوده باشند!)
شباهت‌هاي نظام مقدس ما با نظام يزيد، خيلي خيلي زياد است.
حتي آيا مىدانيد يزيد، يك انسان شاعر پيشه و عياش مسلك بود؟
ياد شب‌هاي شعر نيمه ماه رمضان در بيت، به خير!!
==================
شجوني: آقا لب تر كنند، گلوي مخالفان را مىجوم!!
- جناب شجوني عزيز! مگر شما توي اين مملكت زندگي نمىكنيد؟ يعني نمىدانيد كه حضرت آقا از 29 خرداد لب‌هايشان خيس ِخيس است؟! دست‌تان را بگذاريد روي لب‌هاي آقا! آب‌چكان است! شما مگر حسّ لامسه نداريد؟
تازه!... بياييد جلو، دندان‌هايتان را ببينم! آيا توان خرخره پاره كردن را دارد؟ ببينم شبيه پلنگ است؟!
نه، اين كه من مىبينم، بيشتر شبيه موجودي درازگوش مىباشد!!
================
اخيرا براي تظاهرات امت حزب‌الله در برابر بيت آقاي منتظري مرحوم، از سوي يك نهاد دولتي بين تظاهركنندگان، مقادير كفن توزيع شد تا آنها را بپوشند و بشوند كفن‌پوشان ولايت!
من يك كمي برايم سوال پيش آمد! مگر قرار بود كسي آنها را بكُشد كه آنها آماده‌ي مرگ آن هم تا اين حد شده بودند؟!
يعني قرار بود بيت آقاي منتظري آنها را ببندد به رگبار، كه اين‌ها با شجاعتي وصف‌نشدني، كفن‌پوش آمده بودند تا از ولايت دفاع كنند؟
===================
اين دفاع از ولايت هم از آن حرف‌هاست!
چنانچه گفتيم، ولايت يعني پيروي كردن! حالا رفتن و از ولايت دفاع كردن، يعني چي؟ رفته‌اند از "پيروي كردن" دفاع كنند؟!!
آنها اقلا بايد بگويند مىرويم تا از ولايت ِ مقام معظم دفاع كنيم.
مثل دفاعي كه ابن‌زياد از ولايت ِ يزيد كرد!
پس:زنده باد سردار رادان!!

تصویر روز

تصویر روز
آخرین شعار منوچهر